چرا گاهی احساس میکنیم طرف مقابلمان ما را نمیفهمد؟
در هر رابطهای، چه عاطفی، چه خانوادگی و چه دوستانه، لحظاتی پیش میآید که احساس میکنیم طرف مقابل ما را درک نمیکند. گویی حرفهایمان به گوشش نمیرسد، نیازهایمان نادیده گرفته میشود و احساس تنهایی و بیکسی میکنیم. این احساس میتواند بسیار آزاردهنده و مخرب باشد و به مرور زمان، رابطه را تحت تاثیر قرار دهد. اما چرا این اتفاق میافتد؟ دلایل متعددی وجود دارد که باعث میشود در روابطمان احساس عدم درک کنیم. درک این دلایل میتواند به ما کمک کند تا با آگاهی بیشتری به روابط خود نگاه کنیم و برای بهبود آنها تلاش کنیم.
- ✔
تفاوت در سبکهای ارتباطی:
هر فردی سبک ارتباطی خاص خودش را دارد. برخی افراد مستقیم و صریح صحبت میکنند، در حالی که برخی دیگر غیرمستقیم و با اشاره. این تفاوت میتواند منجر به سوء تفاهم و احساس عدم درک شود. - ✔
عدم گوش دادن فعال:
گوش دادن فعال به معنای توجه کامل به صحبتهای طرف مقابل، درک احساسات او و پرسیدن سوال برای روشن شدن موضوع است. وقتی به درستی به صحبتهای یکدیگر گوش ندهیم، ممکن است منظور اصلی را از دست بدهیم. - ✔
پیشفرضها و قضاوتها:
اغلب ما با پیشفرضها و قضاوتهای خود به روابط وارد میشویم. این پیشفرضها میتوانند باعث شوند که برداشت اشتباهی از رفتار و گفتار طرف مقابل داشته باشیم. - ✔
عدم همدلی:
همدلی به معنای توانایی درک احساسات و دیدگاههای دیگران است. بدون همدلی، نمیتوانیم به درستی خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم و احساسات او را درک کنیم.

- ✔
تغییر در ارزشها و اهداف:
با گذشت زمان، ارزشها و اهداف ما ممکن است تغییر کند. اگر این تغییرات با تغییرات طرف مقابل هماهنگ نباشد، میتواند منجر به ایجاد فاصله و عدم درک شود. - ✔
فشارها و استرسهای بیرونی:
استرسها و فشارهای کاری، مالی و خانوادگی میتوانند بر نحوه ارتباط ما با دیگران تاثیر بگذارند و باعث شوند که کمتر صبور و همدل باشیم.
- ✔
عدم بیان نیازها و خواستهها:
اگر نیازها و خواستههای خود را به طور واضح و روشن بیان نکنیم، طرف مقابل نمیتواند به درستی ما را درک کند و به آنها پاسخ دهد. - ✔
تجربیات گذشته:
تجربیات گذشته ما در روابط قبلی میتواند بر نحوه ارتباط ما با دیگران در روابط فعلی تاثیر بگذارد. ممکن است به دلیل تجربههای منفی گذشته، به طرف مقابل اعتماد نکنیم و از او فاصله بگیریم. - ✔
اختلافات فرهنگی:
تفاوتهای فرهنگی در نحوه ابراز احساسات، حل تعارض و برقراری ارتباط میتواند منجر به سوء تفاهم و احساس عدم درک شود. - ✔
مشکلات روانی:
برخی از مشکلات روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیتی میتوانند بر نحوه ارتباط ما با دیگران تاثیر بگذارند و باعث شوند که احساس عدم درک کنیم. - ✔
عدم شناخت کافی از خود:
اگر خودمان را به خوبی نشناسیم و از نیازها و خواستههای خود آگاه نباشیم، نمیتوانیم به درستی آنها را به طرف مقابل منتقل کنیم. - ✔
توقعات غیر واقعی:
داشتن انتظارات غیر واقعی از طرف مقابل میتواند منجر به ناامیدی و احساس عدم درک شود. - ✔
غرور و خودخواهی:
غرور و خودخواهی باعث میشود که به نظرات و احساسات دیگران اهمیت ندهیم و فقط به خودمان فکر کنیم. - ✔
سوء بهرهگیری از قدرت:
اگر یکی از طرفین در رابطه از قدرت خود سوء استفاده کند و دیگری را تحقیر یا کنترل کند، باعث ایجاد احساس عدم درک و بیارزشی میشود. - ✔
عدم انعطاف پذیری:
انعطاف پذیری به معنای توانایی تغییر و سازگاری با شرایط جدید است. عدم انعطاف پذیری میتواند باعث شود که نتوانیم دیدگاههای دیگران را درک کنیم و با آنها همراه شویم. - ✔
فرسودگی عاطفی:
فرسودگی عاطفی زمانی رخ میدهد که به دلیل استرس و فشار زیاد، توانایی همدلی و درک دیگران را از دست میدهیم.
احساس عدم درک در روابط یک تجربه رایج است، اما نباید اجازه دهیم که این احساس به یک مشکل دائمی تبدیل شود. با شناخت دلایل این احساس و تلاش برای رفع آنها، میتوانیم روابط سالمتر و رضایتبخشتری داشته باشیم. مهم است به یاد داشته باشیم که برقراری ارتباط موثر یک مهارت است و نیاز به تمرین و تلاش دارد. با یادگیری مهارتهای ارتباطی و همدلی، میتوانیم روابط بهتری با دیگران برقرار کنیم و از احساس تنهایی و بیکسی رهایی یابیم. درک متقابل در روابط یک فرایند پویا و مستمر است که نیازمند توجه، تلاش و تعهد هر دو طرف است. با صرف زمان و انرژی برای شناخت یکدیگر و برقراری ارتباط موثر، میتوانیم روابطی عمیقتر و معنادارتر ایجاد کنیم.

چرا گاهی در روابط احساس میکنیم که طرف مقابل دیگر ما را نمیفهمد؟
1. تغییر اولویتها و ارزشها
افراد با گذشت زمان تغییر میکنند.اولویتها و ارزشهای ما ممکن است دگرگون شوند و این تغییرات میتوانند منجر به سوءتفاهم در روابط گردند.آنچه دیروز برایتان مهم بود، شاید امروز اهمیتی نداشته باشد و این تفاوت در دیدگاهها میتواند احساس عدم درک را ایجاد کند.مثلا ممکن است در ابتدای رابطه، هر دو نفر به دنبال تفریح و هیجان باشند، اما با گذشت زمان، یکی از طرفین به دنبال آرامش و ثبات بیشتر در زندگی باشد.این تفاوت در اولویتها میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس کند که دیگر درک نمیشود.
شناخت این تغییرات و صحبت کردن در مورد آنها، کلید حل این مشکل است.باید به طرف مقابل فرصت داد تا تغییرات شما را درک کند و شما نیز باید سعی کنید تغییرات او را بپذیرید.باید درک کنیم این تغییرات لزوماً به معنای پایان رابطه نیستند، بلکه فرصتی هستند برای رشد و تکامل در کنار یکدیگر.با گفتگو و سازگاری، میتوان از این چالشها عبور کرد و رابطه را قویتر از قبل ساخت.به خاطر داشته باشید که هیچکس نباید از تغییر بترسد، تغییر بخشی طبیعی از زندگی است.به جای مقاومت در برابر تغییر، سعی کنید آن را در آغوش بگیرید و از آن برای بهبود رابطه خود استفاده کنید.
2. عدم برقراری ارتباط موثر
ارتباط ضعیف و غیرشفاف، یکی از اصلیترین دلایل سوءتفاهم در روابط است.اگر نتوانیم به درستی احساسات، نیازها و انتظارات خود را بیان کنیم، طرف مقابل نمیتواند ما را به درستی درک کند.ارتباط موثر فقط صحبت کردن نیست، بلکه گوش دادن فعالانه، همدلی و درک دیدگاه طرف مقابل را نیز شامل میشود.بسیاری از افراد فکر میکنند که در حال برقراری ارتباط هستند، در حالی که فقط در حال صحبت کردن هستند و به طرف مقابل گوش نمیدهند.مثلا اگر همسرتان در مورد یک مشکل در محل کارش با شما صحبت میکند، به جای اینکه فوراً راه حل ارائه دهید، سعی کنید به او گوش دهید و همدلی نشان دهید.
این کار باعث میشود که او احساس کند که درک میشود و به او اهمیت میدهید.بهرهگیری از زبان بدن مناسب، لحن صدا و انتخاب کلمات درست نیز در برقراری ارتباط موثر بسیار مهم است.از به کار بردن جملات کلیشهای و مبهم خودداری کنید و سعی کنید منظور خود را به طور واضح و دقیق بیان کنید.ارتباط موثر نیازمند تلاش و تمرین است.با تمرین مهارتهای ارتباطی، میتوانید رابطه خود را بهبود بخشید و از بروز سوءتفاهمها جلوگیری کنید.
3. پیشداوری و سوءتفاهمهای قبلی
تجربههای گذشته و سوءتفاهمهای حل نشده، میتوانند بر روابط فعلی ما تاثیر بگذارند.اگر در گذشته تجربهی بدی از رفتاری مشابه داشته باشید، ممکن است به طور ناخودآگاه رفتارهای مشابه را به طرف مقابل تعمیم دهید.مثلا اگر در گذشته شریک زندگیتان به شما دروغ گفته باشد، ممکن است به سختی بتوانید به حرفهای شریک زندگی فعلیتان اعتماد کنید، حتی اگر هیچ دلیلی برای عدم اعتماد وجود نداشته باشد.این پیشداوریها میتوانند منجر به سوءتفاهمهای مکرر و احساس عدم درک شوند.باید این پیشداوریها را شناسایی کرده و سعی کنید آنها را کنار بگذارید.
اگر سوءتفاهمهای قبلی هنوز حل نشدهاند، سعی کنید در مورد آنها با طرف مقابل صحبت کنید و به دنبال راه حلی برای آنها باشید.
گاهی اوقات، صحبت کردن در مورد این مسائل با یک مشاور میتواند کمک کننده باشد.اجازه ندهید گذشته بر روابط فعلی شما سایه بیفکند.با بخشش و فراموش کردن، میتوانید فضایی برای رشد و صمیمیت در رابطه خود ایجاد کنید.
4. انتظارات غیرواقعبینانه
انتظارات غیرمنطقی از طرف مقابل، یکی دیگر از عواملی است که میتواند منجر به احساس عدم درک شود. هیچکس کامل نیست و نباید از شریک زندگیتان انتظار داشته باشید که تمام نیازهای شما را برآورده کند. مثلا انتظار داشتن اینکه شریک زندگیتان همیشه خوشحال باشد و هیچوقت ناراحت نشود، یک انتظار غیرواقعبینانه است. همه افراد گاهی اوقات غمگین و ناراحت میشوند و این طبیعی است. انتظارات غیرواقعبینانه میتوانند باعث شوند که شما دائماً از طرف مقابل ناامید شوید و احساس کنید که او شما را درک نمیکند. باید انتظارات خود را واقعبینانه و متناسب با تواناییهای طرف مقابل تنظیم کنید. به جای تمرکز بر نقاط ضعف طرف مقابل، بر نقاط قوت او تمرکز کنید و از او قدردانی کنید.
با داشتن انتظارات واقعبینانه، میتوانید از ناامیدیها جلوگیری کنید و رابطه خود را بهبود بخشید.
5. استرس و فشارهای زندگی
استرس و فشارهای ناشی از کار، مشکلات مالی، بیماری و سایر مسائل زندگی، میتوانند بر روابط ما تاثیر منفی بگذارند.وقتی تحت فشار هستیم، ممکن است عصبی، تحریکپذیر و کمحوصله شویم و نتوانیم به درستی با طرف مقابل ارتباط برقرار کنیم.مثلا اگر هر دوی شما تحت فشار کاری زیادی هستید، ممکن است حوصله صحبت کردن با یکدیگر را نداشته باشید و این موضوع میتواند منجر به سوءتفاهم و احساس عدم درک شود.باید در این مواقع، آگاه باشید که استرس و فشار بر رفتار شما تاثیر میگذارد و سعی کنید با مدیریت استرس، از بروز مشکلات در رابطه خود جلوگیری کنید.
به یکدیگر زمان و فضا بدهید تا استرس خود را تخلیه کنید.
انجام فعالیتهای آرامشبخش مانند ورزش، مدیتیشن و یا گذراندن وقت با دوستان و خانواده میتواند کمک کننده باشد.در ضمن، باید در مورد استرسهای خود با طرف مقابل صحبت کنید و از او حمایت بخواهید.با همدلی و حمایت یکدیگر، میتوانید از این دوران سخت عبور کنید و رابطه خود را قویتر سازید.سعی کنید به جای سرزنش کردن یکدیگر، به دنبال راه حلهایی برای کاهش استرس باشید.
6. عدم توجه به نیازهای عاطفی
نیازهای عاطفی مانند احساس دوست داشته شدن، مورد احترام بودن، ارزشمند بودن و مورد توجه قرار گرفتن، برای هر فردی مهم هستند.اگر این نیازها در رابطه برآورده نشوند، فرد احساس تنهایی، نارضایتی و عدم درک میکند.مثلا اگر شریک زندگیتان به شما توجه کافی نمیکند، تعریف و تمجید نمیکند و از شما قدردانی نمیکند، ممکن است احساس کنید که او شما را دوست ندارد و به شما اهمیت نمیدهد.باید نیازهای عاطفی خود و طرف مقابل را بشناسید و سعی کنید آنها را در رابطه برآورده کنید.با گفتن کلمات محبتآمیز، انجام کارهای کوچک و توجه کردن به نیازهای طرف مقابل، میتوانید به او نشان دهید که دوستش دارید و به او اهمیت میدهید.
با ابراز عشق و محبت، میتوانید رابطهی عاطفی خود را تقویت کنید و از بروز احساس تنهایی و نارضایتی جلوگیری کنید.در ضمن، باید به زبان عشق طرف مقابل توجه کنید و سعی کنید به همان زبان با او صحبت کنید.زبان عشق هر فرد میتواند متفاوت باشد.برخی از افراد با دریافت هدیه احساس عشق میکنند، در حالی که برخی دیگر با گذراندن وقت با کیفیت با شریک زندگیشان احساس عشق میکنند.
7. تفاوت در سبکهای ارتباطی
هر فردی سبک ارتباطی خاص خود را دارد.برخی افراد صریح و مستقیم صحبت میکنند، در حالی که برخی دیگر غیرمستقیم و با کنایه صحبت میکنند.اگر سبکهای ارتباطی شما و طرف مقابل متفاوت باشد، ممکن است دچار سوءتفاهم شوید.مثلا اگر شما فردی صریح و مستقیم هستید و شریک زندگیتان غیرمستقیم صحبت میکند، ممکن است احساس کنید که او با شما صادق نیست و چیزی را از شما پنهان میکند.باید سبک ارتباطی خود و طرف مقابل را بشناسید و سعی کنید با یکدیگر سازگار شوید.به جای انتقاد از سبک ارتباطی طرف مقابل، سعی کنید آن را درک کنید و با او به گونهای صحبت کنید که برایش قابل فهم باشد.
با شناخت سبکهای ارتباطی مختلف، میتوانید از بروز سوءتفاهمها جلوگیری کنید و ارتباط بهتری با طرف مقابل برقرار کنید.
توجه داشته باشید شما میتوانید در مورد سبکهای ارتباطی یکدیگر مطالعه کنید و مهارتهای خود را در این زمینه بهبود بخشید.با تمرین و تلاش، میتوانید یاد بگیرید که چگونه به طور موثر با افرادی که سبک ارتباطی متفاوتی دارند، ارتباط برقرار کنید.
8. عدم وجود صمیمیت عاطفی
صمیمیت عاطفی به معنای احساس نزدیکی، اعتماد و پذیرش با طرف مقابل است.اگر در رابطه صمیمیت عاطفی وجود نداشته باشد، افراد احساس تنهایی و دوری میکنند و نمیتوانند به طور کامل با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.مثلا اگر شما و شریک زندگیتان در مورد احساسات و افکار عمیق خود با یکدیگر صحبت نمیکنید، ممکن است احساس کنید که او شما را به طور کامل نمیشناسد و درک نمیکند.برای ایجاد صمیمیت عاطفی، باید در مورد احساسات، ترسها، امیدها و رویاهای خود با طرف مقابل صحبت کنید.به او نشان دهید که به او اعتماد دارید و او را همانطور که هست میپذیرید.
در ضمن، انجام فعالیتهایی که هر دوی شما از آن لذت میبرید، میتواند به ایجاد صمیمیت عاطفی کمک کند.
با گذراندن وقت با کیفیت با یکدیگر، میتوانید پیوند عاطفی خود را تقویت کنید.باید در رابطه، فضایی امن و حمایتی ایجاد کنید تا هر دوی شما بتوانید به راحتی احساسات خود را بیان کنید.بدون صمیمیت عاطفی، رابطه فقط سطحی خواهد بود و نمیتواند نیازهای عمیق عاطفی شما را برآورده کند.
9. عدم وجود سرگرمی و تفریح مشترک
اگر هیچ فعالیت مشترکی برای لذت بردن از زندگی با هم ندارید، رابطه میتواند خسته کننده و یکنواخت شود. یک رابطه موفق باید شامل لحظات سرگرم کننده و مفرح باشد که هر دو طرف از آن لذت ببرند. این فعالیت ها میتواند شامل سفر، ورزش، تماشای فیلم، بازی های ویدئویی یا هر چیز دیگری باشد که هر دو طرف به آن علاقه دارند. بدون وجود چنین سرگرمی هایی، احتمال اینکه طرفین احساس کنند یکدیگر را درک نمی کنند افزایش می یابد. این فقدان تفریح میتواند منجر به احساس تنهایی و بیگانگی در رابطه شود. برنامه ریزی فعالیت های مشترک میتواند به تقویت پیوند بین زوجین و ایجاد خاطرات مثبت کمک کند. هر چه بیشتر از زندگی با هم لذت ببرید، احساس درک و ارتباط بیشتری خواهید داشت.
10. نادیده گرفتن نشانههای غیرکلامی
بخش بزرگی از ارتباطات ما از طریق زبان بدن، لحن صدا و حالات چهره انجام می شود. نادیده گرفتن این نشانه ها میتواند منجر به سوءتفاهم های زیادی شود. مثلا اگر شریک زندگی شما با حالتی ناراحت با شما صحبت می کند، حتی اگر به طور مستقیم چیزی نگویید، باید متوجه ناراحتی او شوید و سعی کنید علت آن را جویا شوید. این مهارت میتواند از بروز بسیاری از درگیری ها و سوءتفاهم ها جلوگیری کند. به زبان بدن، لحن صدا و حالات چهره شریک زندگی خود توجه کنید و سعی کنید بفهمید که او چه پیامی را می خواهد به شما منتقل کند.
11. عدم وجود حمایت متقابل
در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید از یکدیگر حمایت کنند، هم در زمان های خوب و هم در زمان های بد. این حمایت شامل تشویق، همدلی، کمک و گوش دادن فعالانه است.
اگر یکی از طرفین احساس کند که از طرف مقابل حمایت نمی شود، ممکن است احساس کند که درک نمی شود و تنهایی را تجربه کند. حمایت متقابل به معنای این است که در کنار شریک زندگی خود باشید و به او کمک کنید تا به اهداف خود برسد و از مشکلات عبور کند. این حمایت میتواند شامل کمک در کارهای خانه، ارائه مشاوره، گوش دادن به مشکلات و یا صرفاً حضور در کنار او باشد. با ارائه حمایت متقابل، میتوانید به شریک زندگی خود نشان دهید که به او اهمیت می دهید و در کنار او هستید. این حمایت میتواند رابطه شما را قوی تر و صمیمانه تر کند.
12. قضاوت کردن به جای درک کردن
یکی از بزرگترین موانع در درک متقابل، قضاوت کردن است.به جای اینکه سعی کنید دیدگاه شریک زندگی خود را درک کنید، ممکن است به سرعت او را قضاوت کنید و به او برچسب بزنید.این قضاوت میتواند ناشی از پیش داوری ها، انتظارات غیرواقع بینانه و یا تجربیات گذشته باشد.قضاوت کردن مانع از این می شود که شما بتوانید به طور واقعی به حرف های شریک زندگی خود گوش دهید و او را درک کنید.به جای قضاوت کردن، سعی کنید با ذهن باز و بدون پیش داوری به حرف های شریک زندگی خود گوش دهید.سعی کنید خودتان را جای او بگذارید و از دیدگاه او به مسائل نگاه کنید.
با درک دیدگاه شریک زندگی خود، میتوانید به او نشان دهید که به او اهمیت می دهید و او را درک می کنید.
این درک متقابل میتواند رابطه شما را قوی تر و صمیمانه تر کند.
13. مقایسه رابطه با دیگران
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، یکی از بدترین کارهایی است که میتوانید انجام دهید. هر رابطه ای منحصر به فرد است و شرایط خاص خود را دارد. مقایسه رابطه خود با روابط دیگران میتواند منجر به ناامیدی، حسادت و نارضایتی شود. به جای مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، بر روی نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید و سعی کنید آن را بهبود بخشید. با تمرکز بر روی نقاط مثبت رابطه خود و قدردانی از آنچه که دارید، میتوانید رابطه شادتر و رضایت بخش تری داشته باشید.
14. ترس از آسیبپذیری
آسیبپذیری به معنای باز کردن قلب و نشان دادن احساسات واقعی خود به طرف مقابل است. ترس از آسیبپذیری میتواند مانع از ایجاد صمیمیت عاطفی شود. اگر از این میترسید که طرف مقابل احساسات شما را رد کند یا از آنها سوء استفاده کند، ممکن است از نشان دادن احساسات واقعی خود خودداری کنید. این عدم آسیبپذیری میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس کند که شما او را درک نمیکنید و از شما دور میشود. برای ایجاد صمیمیت عاطفی، باید بر ترس از آسیبپذیری غلبه کنید و به طرف مقابل اعتماد کنید. با آسیبپذیر بودن، میتوانید رابطهای عمیقتر و صمیمانهتر با طرف مقابل برقرار کنید.
15. مشکلات حل نشدهی گذشته
مسائل و اختلافات حل نشده از گذشته میتوانند مانند یک مانع بزرگ در رابطه عمل کنند و باعث شوند که احساس درک متقابل از بین برود. این مسائل اگر به طور کامل بررسی و حل نشوند، به مرور زمان انباشته شده و باعث ایجاد کدورت و دوری میشوند. این مشکلات حل نشده میتوانند در زمانهای نامناسب دوباره سر باز کنند و باعث ایجاد درگیریهای جدید شوند. به جای نادیده گرفتن این مشکلات، باید شجاعت داشته باشید و در مورد آنها با طرف مقابل صحبت کنید. با بررسی و حل این مشکلات، میتوانید رابطه خود را از بار سنگین گذشته رها کنید و به سمت آیندهای روشنتر حرکت کنید. اگر نمیتوانید به تنهایی این مشکلات را حل کنید، میتوانید از یک مشاور متخصص کمک بگیرید. حل مشکلات گذشته، کلید ایجاد یک رابطه سالم و پایدار است.
16. عدم وجود هدف مشترک
داشتن اهداف مشترک در زندگی، به شما و شریک زندگیتان کمک میکند تا در یک مسیر هماهنگ قدم بردارید. بدون وجود هدف مشترک، ممکن است احساس کنید که در دو جهت مختلف در حرکت هستید و از یکدیگر دور میشوید. این عدم وجود هدف مشترک میتواند منجر به احساس عدم درک و تنهایی در رابطه شود. اهداف مشترک میتوانند شامل خرید خانه، بچه دار شدن، سفر به دور دنیا، یا هر چیز دیگری باشند که هر دوی شما به آن علاقه دارید. با تعیین اهداف مشترک، میتوانید به یکدیگر انگیزه دهید و از یکدیگر حمایت کنید. این همکاری و تلاش مشترک، میتواند رابطه شما را قویتر و صمیمانهتر کند. با داشتن هدف مشترک، میتوانید با اطمینان بیشتری به سمت آینده قدم بردارید و از زندگی با هم لذت ببرید.






